اخیراً مخبر معاون اول رئیسجمهور در سخنانی درباره اثرات تحریم نکاتی مطرح کرد که عدهای تلاش کردند با سوءبرداشت و تحریف و به تبع آن سوءاستفاده از این سخنان، از آنچه مطرح شده وارونهنمایی کنند؛ تا جایی که یک کارشناس شناختهشده اقتصادی مدعی نگارش نامه مجازی خطاب به ریاست جمهوری در این خصوص شد. اما باید گفت مغالطه و مصادره به مطلوب سخنان مخبر، نه صرفاً بهدلیل نگرش نادرست اقتصادی بلکه برداشت نادرست این دسته از منتقدان دولت از مناسبات و روابط بینالملل رقم خورده است. گواه این گزاره رویکرد و اقدامات حوزه سیاست خارجی دولت مردمی در تغییر مسیر غربگرایی محض و ایجاد تعادل در مناسبات بینالمللی کشور است.
به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه ایران، کمیل نقیپور کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: انتساب «غربگرایی افراطی» به دولت انقلابی نه تنها ظلمی آشکار به دولت مردمی است بلکه ظلمی مضاعف به خود نویسنده است که خود را مورد تمسخر اهل فن و مطلعین و دیگر تحلیلها و نظرات خویش را در موضع ضعف قرار داده است؛ در ادامه به نکاتی در رد انتقاد مطرح شده، پرداخته میشود.
۱- نقد نویسنده به دولت در حوزه سیاست همسایگی مبتنی بر تحلیلی ناقص و خطی از کریدورهاست. غربزدگی تا مغز استخوان در این متن دیده میشود. وی در این حوزه امریکا را بازیگری مطلقالعنان و غیرقابل مهار تصویر کرده و مرعوب سیاستهای این کشور شده؛ امری که خوشبینترین کارشناسان و مقامات امریکایی نیز چنین برداشتی از سیاستهای واشنگتن ندارند. اگر اینگونه باشد مبارزه علیه تروریسم و تکفیر در سوریه و عراق را نیز باید در پازل اسلام هراسی غرب تعبیر کنیم و هر تلاش دیگری در چهارچوب سیاستهای نظام سلطه تفسیر میشود. نویسنده با افتادن در دام تحلیل مسأله با نگاهی غربی، کل ماجرای کریدورها را از نگاه غربی به اقدامات پکن تصویرسازی کرده است. از سوی دیگر تحلیل جنگ اوکراین به عنوان جنگ نیابتی امریکا علیه روسیه نیز ناشی از نگاه سطحی به نقش و جایگاه مسکو و منافع این کشور است.
۲- همچنین ادعای «محاصره روسیه توسط چین» نیز ناشی از نگاه سطحی به تحولات بحران اوکراین است. سیاست چین، دوری از تنش و عدم تحریک سایر بازیگران است، عدم درک سیاست قدرتهای بزرگ توسط نویسنده سبب بروز اشتباهات تحلیلی مکرر شده است.
۳- آسیب اصلی نگاه تک بعدی و مبتنی بر ادبیات کریدوری به تحولات نظام بینالملل، عدم شناخت و درک صحیح از منطق رفتاری قدرتهای بزرگ و بازیگران منطقهای است. در حالی که بیش از ۸۰ درصد تجارت جهان از مسیرهای دریایی انجام میشود، برخی تصور میکنند تنها راه مهار چین توسط آمریکا ناامنسازی مسیرهای تجارت زمینی است که در مجموع سهم اندکی از ترانزیت پکن را تشکیل میدهد. افزون بر این، تحلیل نگارنده این نامه نه تنها به لحاظ روشی باعث اشتباه گرفتن روابط علّی میان پدیدهها و همزمانی آنها شده، بلکه عجیبتر آن است که انگیزه حمله آمریکا به عراق و افغانستان را ناامنسازی محیط پیرامونی چین عنوان کرده است. در حالی که در اسناد امنیت ملی امریکا در دهه اول قرن ۲۱ به صراحت عنوان شده که چین، شریک و همکار راهبردی واشنگتن است. همچنین ابتکار «کمربند-راه» نیز یک دهه پس از حملات امریکا به این دو کشور به صورت رسمی در دستور کار دولت چین قرار گرفته است.
۴- ادعای نویسنده در مورد اقدامات هند برای مهار چین در چابهار نیز ناشی از امتداد همین نگاه کاریکاتوری به موضوع است. این ادعا که بندر چابهار پروژهای هندی برای انسداد مسیر چین است علاوه بر تناقض ماهوی با اصل ادعا، با واقعیات ژئوپلیتیک منطقه نیز همخوانی ندارد. هدف تمامی بازیگران بینالمللی از جمله جمهوری اسلامی ایران افزایش تعاملات خارجی خود در جهت تأمین منافع ملی است؛ در این راستا هند به عنوان قدرتی نوظهور نیز اهمیتی مضاعف دارد و تأکید دولت بر نقش فعال هند در چابهار توسط ریاست محترم جمهور نیز مستقیماً به مقامات دهلی نو منتقل شده است. نادیده گرفتن قدرتی مانند هند اتفاقاً پروژهای غربی و در راستای محدودسازی و انزوای کشور است.
۵- در همین چهارچوب، تکمیل پروژه کریدور شمال -جنوب از سیاستهای راهبردی و مورد حمایت سران دو کشور ایران و روسیه است. امضای قرارداد و آغاز عملیات محور رشت-آستارا با نظارت و حضور ویدیوکنفرانسی سران دو کشور بیانگر این مهم است. تصور اینکه محور رشت-آستارا (که خود روسیه از حامیان اصلی آن است) پروژه غربی برای مهار روسیه است نیز ناشی از نگاه سطحی به مناسبات بینالمللی و شناخت ضعیف ماهیت و ساختار سیاست خارجی کشور است.
۶- ادعای عجیب نویسنده در مورد «در خدمت غرب بودن سیاست همسایگی» دولت هم نوع دیگری از توهم توطئه و عدم مشاهده واقعیات میدانی است. به عنوان مثال تنشزدایی ایران و عربستان با مخالفت شدید امریکا و رژیم صهیونیستی همراه بود؛ امری که خود به تنهایی گزاره فوق را نقض میکند.
۷- از زمان آغاز فعالیت، اهتمام دولت ایجاد تعادل در روابط با همه کشورها و تلاش برای زدودن تلقی وصول به توسعه به شرطِ انتخابِ گزینه انحصاری -غرب یا شرق- است. پیگیری عضویت در سازمان شانگهای و بریکس و تقویت روابط با قدرتهای نوظهور در عین ادامه مذاکرات با غرب و پیگیری سیاست همسایگی مؤید این مسأله است. حمله به سیاست همسایگی دولت که بدیلی قابل اطمینان و در راستای تنوع بخشی به روابط خارجی کشور و ایجاد تعادل در آن است، نگاهی ساده انگارانه و به دور از ملاحظات کارشناسی همه جانبه است.
۸- متأسفانه مفروضات نویسنده، یکی از مبانی اساسی نظام اسلامی- که دوست و دشمن بر آن صحه میگذارند- یعنی اصل رکین «استقلال» را عملاً به سخره گرفته است.
بیشتر بخوانیمبازسازی پوست
بیشتر بخوانیمآیا لیزر موهای زائد خوبه؟ همه چیز در مورد آن